شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید احمد رضایی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد احمد رضايي »
بسم الله الرحمن الرحیم به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا، با عرض سلام خدمت حضرت ولیعصر(عج) و نایب بر حقش، حضرت امام خمینی. با سلام خدمت همه مردم بزرگوار ایران اسلامی و با آرزوی پیروزی رزمندگان در جبهههای [نبرد] حق علیه باطل. اینجانب احمد رضائی، فرزند حسنعلی، برای اهداف مقدس خویش راهی جبههها میشوم که شاید به ندای امام عزیزمان، این حسین زمان لبیک گفته باشم و دین خود را به اسلام، امام عزیز و امت سلحشور و شهیدپرور...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد احمد رضايي »
بسم الله الرحمن الرحیم به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا، با عرض سلام خدمت حضرت ولیعصر(عج) و نایب بر حقش، حضرت امام خمینی. با سلام خدمت همه مردم بزرگوار ایران اسلامی و با آرزوی پیروزی رزمندگان در جبهههای [نبرد] حق علیه باطل. اینجانب احمد رضائی، فرزند حسنعلی، برای اهداف مقدس خویش راهی جبههها میشوم که شاید به ندای امام عزیزمان، این حسین زمان لبیک گفته باشم و دین خود را به اسلام، امام عزیز و امت سلحشور و شهیدپرور...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید حسن عباس زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
طلوع ستاره وجود حسن ۱۳۴۵/۳/۱۰ در روستای مشکان نیریز، میان خانوادهای متدین، لبخند را بر لبها نشاند و فضای خانه را عطرآگین کرد. در گذر ایام بروز پارهای مشکلات، اورا از کسب علم و دانش محروم کرد. از زمانی که بازوانش توان کار یافتند، همراه و همدوش پدر در امور کشاورزی شد تا در تأمین نیازمندی خانواده گامی هرچند کوچک بردارد. با دیدن قساوتهای دشمن در خاک کشور، برای نخستین بار ۱۳۶۳/۲/۳ و بعد از آن نیز در تاریخهای ۱۳۶۴/۷/۲۶...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
طلوع ستاره وجود حسن ۱۳۴۵/۳/۱۰ در روستای مشکان نیریز، میان خانوادهای متدین، لبخند را بر لبها نشاند و فضای خانه را عطرآگین کرد. در گذر ایام بروز پارهای مشکلات، اورا از کسب علم و دانش محروم کرد. از زمانی که بازوانش توان کار یافتند، همراه و همدوش پدر در امور کشاورزی شد تا در تأمین نیازمندی خانواده گامی هرچند کوچک بردارد. با دیدن قساوتهای دشمن در خاک کشور، برای نخستین بار ۱۳۶۳/۲/۳ و بعد از آن نیز در تاریخهای ۱۳۶۴/۷/۲۶...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید خسرو حق شناس
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد خسرو حق شناس »
بسمالله القاصم الجبارین به نام خداوند در هم کوبنده ستمکاران ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص خداوند دوست دارد کسانی را که درراه خدا جهاد میکنند و با دشمن مقاتله میکنند. چون سدی آهنین و استوار در صف واحد. درود و سلام بر امام امت خمینی کبیر و مردم شهیدپرور ایران. من خسرو حقشناس متولد 1341 به شماره شناسنامه 8، صادره از روستای خواجهجمالی، نام پدر باقر. من دوران ابتدایی را در آنجا گذراندم و بر اثر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد خسرو حق شناس »
بسمالله القاصم الجبارین به نام خداوند در هم کوبنده ستمکاران ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص خداوند دوست دارد کسانی را که درراه خدا جهاد میکنند و با دشمن مقاتله میکنند. چون سدی آهنین و استوار در صف واحد. درود و سلام بر امام امت خمینی کبیر و مردم شهیدپرور ایران. من خسرو حقشناس متولد 1341 به شماره شناسنامه 8، صادره از روستای خواجهجمالی، نام پدر باقر. من دوران ابتدایی را در آنجا گذراندم و بر اثر...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حمیدرضا (عباس) بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
بر ریگزار شلمچه نشسته و با خود زمزمه میکرد: معبودا! دیگر تاب هجران ندارم و دلم سخت تنگ پرواز است و مشتاق دیدار. پس مرا دریاب و مدت انتظار را کوتاه کن. حمید، در اولین روز از فروردین سال ۱۳۴۸ در نیریز، همنوای چلچلههای بهاری شد و شادی و طرب را به میان خانوادهای متدین و باایمان ارمغان آورد. دوران کودکی را در دامان مادری مهربان و آغوش پدری دلسوز و مسلمان پشت سر گذاشت. هفتساله بود که راهی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
بر ریگزار شلمچه نشسته و با خود زمزمه میکرد: معبودا! دیگر تاب هجران ندارم و دلم سخت تنگ پرواز است و مشتاق دیدار. پس مرا دریاب و مدت انتظار را کوتاه کن. حمید، در اولین روز از فروردین سال ۱۳۴۸ در نیریز، همنوای چلچلههای بهاری شد و شادی و طرب را به میان خانوادهای متدین و باایمان ارمغان آورد. دوران کودکی را در دامان مادری مهربان و آغوش پدری دلسوز و مسلمان پشت سر گذاشت. هفتساله بود که راهی...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید اکبر اکبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در معرکه برخاستن و نشستن شمشیرها و موج خون، آنگاهکه حسین (ع) بر بالین علیاکبر خود رسید و چهره شبیه پیامبر (ص) را غرق در خون مشاهده کرد، صورت بهصورت فرزند گذاشت و آهی سوزان از دل کشید. سوزش آه حسین (ع) آتشی بر دلهای حسینیان زد که بعد از گذشت قرنها و سالها، به یاد آن لحظهها هر دم آه میکشند و برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره علیاکبر حسین (ع)، فرزندان خود را به نام مبارک...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در معرکه برخاستن و نشستن شمشیرها و موج خون، آنگاهکه حسین (ع) بر بالین علیاکبر خود رسید و چهره شبیه پیامبر (ص) را غرق در خون مشاهده کرد، صورت بهصورت فرزند گذاشت و آهی سوزان از دل کشید. سوزش آه حسین (ع) آتشی بر دلهای حسینیان زد که بعد از گذشت قرنها و سالها، به یاد آن لحظهها هر دم آه میکشند و برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره علیاکبر حسین (ع)، فرزندان خود را به نام مبارک...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید اسدالله سبقت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد اسدالله سبقت »
آنگاه که از گلستان لالههای سرخ ایران میگذری، بر گلبرگ خونرنگ آنها بنگر و ببین که درد عشق با عاشقان چه کرده است. بشنو از باد صبا، از سبقت آنها که در رسیدن به وصال محبوب چگونه از سروجان گذشتند. اسدالله از قبیله عاشقان دردمندی است که 5/3/1308 در روستای مشکان، میان خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. نبودن امکان تحصیل، او را از فراگیری سواد محروم ساخت و میز و صندلی مدرسه با کرامت انسانی وی آشنا...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد اسدالله سبقت »
آنگاه که از گلستان لالههای سرخ ایران میگذری، بر گلبرگ خونرنگ آنها بنگر و ببین که درد عشق با عاشقان چه کرده است. بشنو از باد صبا، از سبقت آنها که در رسیدن به وصال محبوب چگونه از سروجان گذشتند. اسدالله از قبیله عاشقان دردمندی است که 5/3/1308 در روستای مشکان، میان خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. نبودن امکان تحصیل، او را از فراگیری سواد محروم ساخت و میز و صندلی مدرسه با کرامت انسانی وی آشنا...
خاطره ای از شهید فیروزی
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای الله مراد مقصودی خاطرهای از شهید خاکباز فیروزی از رزمندگان عزیز روستای خواجه جمالی نقل میکند: ایشان نیروی بسیار زرنگ و خوبی بود، موقعی بلند شد تا با آرپیجی به تانک دشمن حمله کند، تیر به بازویش خورد و مجروح شد، من به سراغش رفتم، دیدم به گونیهای سنگر تکیه داده و دارد گریه میکند. با او شوخی کردم، گفتم: عجب رزمندهای، حالا آمدهای بجنگی؟! تو که با یک تیر داری گریه می کنی، پس چطور میخواهی از...
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای الله مراد مقصودی خاطرهای از شهید خاکباز فیروزی از رزمندگان عزیز روستای خواجه جمالی نقل میکند: ایشان نیروی بسیار زرنگ و خوبی بود، موقعی بلند شد تا با آرپیجی به تانک دشمن حمله کند، تیر به بازویش خورد و مجروح شد، من به سراغش رفتم، دیدم به گونیهای سنگر تکیه داده و دارد گریه میکند. با او شوخی کردم، گفتم: عجب رزمندهای، حالا آمدهای بجنگی؟! تو که با یک تیر داری گریه می کنی، پس چطور میخواهی از...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید محمد مجید داوودی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمد مجيد داوودي »
بسم الله الرحمن الرحیم ان الذین قالوا ربنا الله، ثم استقاموا، فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون. آنان که گفتند پروردگار ما الله است، سپس بر این گفته استقامت کردند. نه ترسی برای آنان است و نه اندوهگین میشوند. ( سوره احقاف، آیه 13 ) با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب، امام امت، خمینی بتشکن. سلام بر تمامی شهیدان. امروز 1360/9/6 جمعه، در حال حرکت به سوی جبهه هستیم. جبههای که تا به حال در آن خونهای پاکی ریخته...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمد مجيد داوودي »
بسم الله الرحمن الرحیم ان الذین قالوا ربنا الله، ثم استقاموا، فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون. آنان که گفتند پروردگار ما الله است، سپس بر این گفته استقامت کردند. نه ترسی برای آنان است و نه اندوهگین میشوند. ( سوره احقاف، آیه 13 ) با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب، امام امت، خمینی بتشکن. سلام بر تمامی شهیدان. امروز 1360/9/6 جمعه، در حال حرکت به سوی جبهه هستیم. جبههای که تا به حال در آن خونهای پاکی ریخته...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید فیروز منزه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
شهیدان اسطورههای جاویدی هستند که درس رهایی را خوب سرودند. آنان از خویشتن خویش رسته و از خودیت رها بودند. افکارشان نور و کلامشان حدیث عشق بود. از جمع این گروه فیروز منزه بود که در دهم بهمنماه ۱۳۳۲ در خانوادهای مذهبی و متدین در شهرستان نیریز پا به عرصه حیات نهاد. با آمدنش گرمی و نشاط را به خانه آورد و در سایه محبت و مهربانی پدر و مادر پرورش یافت و برای کسب دانش، راهی مدرسه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
شهیدان اسطورههای جاویدی هستند که درس رهایی را خوب سرودند. آنان از خویشتن خویش رسته و از خودیت رها بودند. افکارشان نور و کلامشان حدیث عشق بود. از جمع این گروه فیروز منزه بود که در دهم بهمنماه ۱۳۳۲ در خانوادهای مذهبی و متدین در شهرستان نیریز پا به عرصه حیات نهاد. با آمدنش گرمی و نشاط را به خانه آورد و در سایه محبت و مهربانی پدر و مادر پرورش یافت و برای کسب دانش، راهی مدرسه...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید اکبر مختاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید اکبر مختاری »
گوش جان را باز کن و از خاک سرخ عینخوش که قصه شقایقهای پرپر را روایت میکند، بشنو. از شهیدی چون اکبر مختاری که در تاریخ دهم آبانماه سال 1339 در روستای دهچاهِ بخش پشتکوه، از توابع شهرستان نیریز در خانوادهای زحمتکش و مذهبی چشم به جهان گشود. درسهای اولیه چگونه زیستن را در کنار پدر و در محیط باصفای روستا فراگرفت. سپس برای کسب معرفت راهی دبستان عسجدی دهچاه شد. با مدرک قبولی پایان دوره ابتدایی، در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید اکبر مختاری »
گوش جان را باز کن و از خاک سرخ عینخوش که قصه شقایقهای پرپر را روایت میکند، بشنو. از شهیدی چون اکبر مختاری که در تاریخ دهم آبانماه سال 1339 در روستای دهچاهِ بخش پشتکوه، از توابع شهرستان نیریز در خانوادهای زحمتکش و مذهبی چشم به جهان گشود. درسهای اولیه چگونه زیستن را در کنار پدر و در محیط باصفای روستا فراگرفت. سپس برای کسب معرفت راهی دبستان عسجدی دهچاه شد. با مدرک قبولی پایان دوره ابتدایی، در...